یک دوست خوب |
||
جمعه 4 شهريور 1390برچسب:, :: 3:7 بعد از ظهر :: نويسنده : یک دوست خوب
به سفارس ابولفضل چند تا داستان طنز میذارم که با زحمت از تو کتاب های مختلف بیرون آوردم. برین حالشو ببرین...
خونه مشغول کار بودم که دخترم بدو بدو اومد پرسید : دخترم: مامان، تو زنی یا مردی؟ من: زنم دیگه، پس چی ام؟ دخترم: بابا، چی؟ اونم زنه؟ من: نه مامانی، بابا مرده. دخترم: مامان تو زنی یا مردی؟ من: زنم دیگه پس چی ام؟ دخترم: راست میگی مامان؟ من: آره چطور مگه؟ ادامه مطلب ... پنج شنبه 3 شهريور 1390برچسب:, :: 6:59 بعد از ظهر :: نويسنده : یک دوست خوب
این هم اسامی عجیب ایرانیا که توی شهر ها واستان ها داره رواج پیدا میکنه.تقدیم به ناشناس: ادامه مطلب ... پنج شنبه 3 شهريور 1390برچسب:, :: 6:53 بعد از ظهر :: نويسنده : یک دوست خوب
سلام. |